انتخاب رنگ مناسب در بعضي از مکان ها بسيار مهم است. اين مساله زماني اهميت بيشتري مي يابد که فرد دائماً با مکان مورد نظر در تماس باشد يا براي مدتي طولاني مجبور باشد در آن مکان اقامت گزيند. «مدرسه» يکي از همين مکان هاست. دانش آموزان, زنده ترين, مفيدترين و فعال ترين ساعات خود را در روز, در مدرسه سپري مي کنند و بي شک حق دارند که بخواهند در مکاني دلچسب, آرام و زيبا به درس و تحصيل بپردازند. از اين رو دقت در انتخاب رنگ کلاس ها, راهروها, بوفه, نمازخانه, دفتر مدرسه و … بسيار مهم و قابل تامل است. تاثير رنگ ها در برقراري ارتباط به عقيده روانشناسان, رنگ اشيا, فضا و لباس افراد تاثير مستقيمي در برقراري ارتباط شخص با آنها دارد. بارها کوشيده ايم با فرد, فضا, مکان و يا حتي غذايي ارتباط بر قرار کنيم, اما نتوانسته ايم. اين دقيقاً ناشي از تاثير رنگ آنها بر روان ماست. از اين رو, دانش آموز تا زماني که نتواند خود را با فضاي کلاس, اشياي داخل آن, ميز و نيمکت, لباس معلم, و مانند آنها تطبيق دهد, نمي تواند از حضور در کلاس لذت ببرد و در فضاي آن احساس آرامش کند. معمولاً کلاس هاي درس, راهروها, دفتر مدرسه, درها و جاهاي ديگر مدرسه, با رنگ هايي ايستا و مرده, چون سفيد و خاکستري رنگ مي شوند. اخيراً ورود «وايت بورد» سفيد به کلاس ها نيز بر تاثير اين فضاي مرده و ايستا افزوده است. ميز فلزي آموزگار و ديوارهاي خالي از تصاوير شاد نيز عوامل ديگري در تشديد اين تاثير نامطلوب هستند. مجموع اين عوامل سبب مي شود در دانش آموزان کلاس, بي حوصلگي, يکنواختي, بي تحرکي و بي ميلي بروز کند.
اين نکات اگرچه ممکن است به وضوح ديده نشوند, اما بي شک بر لايه هاي پنهان ذهن دانش آموز تاثير مي گذارند و باعث مي شوند دانش آموز نتواند با مدرسه ارتباط برقرار کند. تاثير رنگ بر رفتار و حالات شخص به همان ميزان که رنگ قرمز محرک و شادي بخش است, رنگ آبي ايجاد آرامش مي کند و احساسي آميخته با صلابت و شکوه در بيننده به وجود مي آورد, رنگ صورتي مهرباني و عطوفت ايجاد مي کند, رنگ خاکستري احساس مردگي و سکون را القا مي کند و رنگ سفيد نوعي سردي, غم و کسالت را- با وجودي که آن را مظهر پاکي مي دانند- به ذهن و احساس متبادر مي سازد. بنابراين رنگ ديوارها, ميز و نيمکت ها, پرده ها, تابلوها و پوسترهاي روي ديوار کلاس همگي بر ذهن, احساس و رفتار دانش آموزان تاثير مي گذارد. از اين رو, اگر در رنگ آميزي کلاس ها از رنگ هايي چون آبي روشن, سبز ملايم, زرد بسيار ملايم و صورتي يا به عبارتي ديگر رنگ هاي زنده و آرامش بخش استفاده شود, بي شک تاثيرات مثبتي به همراه خواهد داشت. اقداماتي از قبيل: تعويض ميز فلزي معلم با ميز چوبي, استفاده از پوسترهاي رنگي و تعويض نيمکت هاي دانش آموزان, همگي راه هاي بسيار مناسبي براي کاهش حالت هاي افسردگي, اضطراب, دلزدگي و نظاير آنها در دانش آموزان هستند.
رنگ به عنوان سمبل رنگ ها هريک سمبل حالت, مشخصه يا وضعيتي خاص هستند و بعضي از آنها در فرهنگ هاي گوناگون معني خاصي دارند. بنابراين مي توان با آگاهي از «جايگاه رنگ ها» و يا به عبارت ديگر شخصيت رنگ ها, در هر مکاني از رنگ مناسب آن مکان استفاده کرد. براي مثال, در فرهنگ ما رنگ سبز, سمبل «تقدس» است. از اين رو تاثير تحريک کننده براي انجام مراسم مذهبي و عبادت ها دارد. اگر نمازخانة مدرسه با رنگ سبز (نه الزاماً سبز تند) رنگ آميزي و تزئين شود, عامل مهمي در جلب بيشتر دانش آموزان به سوي عبادت خواهد بود. رنگ بنفش سمبل قحطي و خشکسالي است. به همين خاطر نبايد در رنگ آميزي بوفه مدرسه و يا وسايل آن از اين رنگ استفاده کرد. در اين مکان رنگ هاي زرد و نارنجي که تحريک کننده اشتها هستند, مناسب است. رنگ خاکستري نوعي اضطراب, افسردگي و ترس نهفته به همراه دارد, بنابراين نبايد «دفتر مدرسه» را رنگ خاکستري زد يا از وسايلي به اين رنگ در تزئين آن استفاده کرد؛ زيرا براي دانش آموزان, دفتر مدرسه خود به قدر کافي مکاني پر اضطراي است.
فضاي سبز, بخشي از رنگ آميزي مدرسه همه ما به تاثيرات مثبت فضاي سبز از جنبة مسائل زيست محيطي آگاه هستيم, اما شايد هيچ گاه به جنبة ديگر آن يعني تاثير رنگ فضاي سبز بر اعصاب و روان دانش آموزان نينديشيده ايم. وجود فضاي سبز در مدرسه به دليل ايجاد تنوع در فضاي مدرسه, مخصوصاً به خاطر رنگ آن بسيار مهم است. حتي مي توان با استفاده از چند گلدان, ايجاد حاشيه اي سبز باريک در پاي ديوار حياط و کاشت چند نوع گل يا درخت و درختچه, هم کيفيت زيست محيطي مدرسه را بهبود بخشيد و هم نوعي تنوع رنگ ايجاد کرد و از اين طريق, در ساعات تفريح به دانش آموزان آرامش روحي داد. از اين مهمتر, اگر از نيروي خود دانش آموزان در کاشت گل ها و گياهان کمک گرفته شود, مسلماً تاثير ان از نظر رواني و احساس تعلق و مراقبت بر آنها چند برابر خواهد شد. آنچه ما مي دانيم اين است كه كودكان به طور شگفت انگيزي حساس اند و به تفاوت هاي جزيي رنگ و نور پاسخ مي دهند. وقتي قرار باشد از يك جعبه مدادرنگي كه۱۰۰ مداد رنگي دارد، رنگي را انتخاب كنند، بچه ها بيشتر به رنگ هاي طبيعت و رنگ هايي كه به درجات رنگ پوست انسان نزديك اند، توجه نشان مي دهند و اين در حالي است كه درجات مختلف رنگ پوست انسان كاملااز دايره رنگ هاي اصلي خارج است. رنگ هاي اصلي ممكن است تند و پررنگ به نظر برسند ولي بهتر است در محيط هاي آموزشي به مقدار كم از آنها استفاده شود. بيشتر مردم به نادرست براين باورند كه رنگ هاي خنثي مناسب ترين رنگ ها براي فضاهاي آموزشي اند، چرا كه اين رنگ ها امكان تمركز بيشتر دانش آموزان و آموزگاران را فراهم مي سازد. پژوهش ها نشان مي دهد براي يادگيري بهتر، استفاده دقيق از محرك هاي محيطي قوي سودمندتر است، تا رنگ آميزي با رنگ هاي خاكستري، بژ، سفيد يا استخواني. در معماري محيط هاي آموزشي، دلايل كمي براي كاربرد رنگ هاي كاملاخنثي وجود دارد. اين درست است كه رنگ هاي روشن مي توانند اتاق را بزرگ تر نشان دهند اما دستيابي به بازدهي نور و داشتن فضايي كه بزرگ تر به نظر برسد دليل محكمي براي استفاده هميشگي از رنگ روشن به شمار نمي رود. كاربرد رنگ هاي تيره در محل هاي مناسب و حساب شده مي تواند به تنوع بيشتر و خلق فضاي جذاب كمك كند. ديوارهاي رنگي در انتهاي كلاس، دانش آموزان را به درون فضا فرا مي خواند. مي توان با طراحي مناسب نور و رنگ، در فضاهاي آموزشي، حس پويايي و حركت پديد آورد. کلام آخر اين که تغيير رنگ مانتوي دانش آموزان از رنگ هاي ملال آور نظير سرمه اي, مشکي و طوسي به رنگ هاي شادي آور چون: صورتي, آبي و سبز نه تنها در روحية آنان, که در روحية آموزگاران نيز تاثيرات مثبت و فراواني مي گذارد. بنابراين مي توان براي تکميل اين حرکت مثبت و ارزشمند, در رنگ آميزي مدرسه ها تحولي ايجاد کرد.